حرفای من با خدا

اینا حرفای یه دختر مهربون و تنهاست که برای خدای خودش می نویسه.

حرفای من با خدا

اینا حرفای یه دختر مهربون و تنهاست که برای خدای خودش می نویسه.

روز آخر

سلام خدا  

امروز آخرین روزی بود که درس داشتیم. 

از فردا امتحانات ترمم شروع می‌شه. 

امروز من و فائزه با هم رفته بودیم اون  

پشت و... 

من گریه کردم و ... 

 

 

خدا دارم دق می کنم.خودت می دونی چرا. 

 

خداحافظی....

سلام خدا !...

 

چند وقته اپ نکردم.آخه مامانم این چند وقت بدجوری باهام لج کرده.اتفاقاتی برام افتاد وهمچنین حرفای زیادی دارم که بهت بگم. 

 

۱-خرگوشم رو دادم به شوهر خالم.چون معلم زیستم گفت که تو موهای خرگوش یه چیزیه که اگه وارد بدن دختر بشه باعث نازاییش میشه.منم راستش ترسیدم و دادمش به شوهر خالم !!!

 

۲-خدا هر روز که میگذره من بیشتر به فائزه وابسته میشم و اصلا دلم نمیخواد از این مدرسه برم.من خودم میدونم اگه فائزه رو نبینم دق میکنم. خدا من بینهایت فائزه رو دوست دارم. خدا هر جور شده نذار من از این مدرسه برم.المتاس میکنم.اگر هم بعضی موقع ها از روی نفهمی بهت گفتم دیگه نمیخوام تو این مدرسه بمونم حرفمو گوش ندی ها .باشه؟؟

من جونم به فائزه بنده اگه من از فائزه دور باشم میمیرم ها. هر موقع فکر میکنم آخرین باری که فائزه رو میبینم ۲۵ خرداده اشکم همینجور میریزه.

 

۳-بابام چند روز پیش منو دعوا کرد.میدونی چرا؟؟چون وقتی فاطمه داشت اون کارو میکرد من داشتم برای تو تو این وب چیزی مینوشتمو اصلا حواسم به فاطمه نبود .به خاطر همین بابم منو دعوا کرد.نمیدونم چرا منو مقصر میدونه.تقصیر من نیست که!هست؟

 

 ۴-خدایا یکی از اخلاق های من خیلی بده.من که خودم از این اخلاقم متنفرم ولی دست خودم نیست.تا وقت گیر میارم یا غیبت میکنم یا ادای کسی رو در میارم.نمیخوام این کارارو بکنم ولی یدفگی مثلا شروع میکنم ادای معلمامو در میارم.یه کاری کن کلا این اخلاق تو من ریشه کن شه. راستی خدا من چجوری از معلم های سال قبلم حلالیت بگیرم؟؟

 

۵-خدایا امتحانای ترمم شروع شده.قول بده کمکم کنی.باشه؟

راستی شاید تا تابستون اپ نکردم  پس خدا حافظ ....

کار بد فاطمه

سلام خدا! 

می‌دونم که می‌دونی دیشب چه اتفاقی افتاد! 

خدا دلم برا خواهر کوچولوم می‌سوزه. 

درسته کار خیلی بدی کرده ولی بابام نباید  

اینجوری تنبیه‌ش می‌کرد. 

از روی نفهمی و کم عقلی این غلطو کرده. 

ولی فکر کنم واسه من خوب شد. 

خدا من خواهر بدی نیستم ولی این کاری 

که فاطمه کرد٬ باعث شد مامان و بابام  

قدر منو بیشتر بدونن. 

درسته درس نمی‌خونم ولی از این گندهایی 

که فاطمه می‌زنه که من نمی‌زنم. 

خدا یه کاری کن که دیگه از این غلطا نکنه. 

  

درباره من

سلام خدا 

می‌دونم منو خیلی بهتر از خودم می‌شناسی 

ولی چون حرفی نداشتم٬ خواستم یه کم از  

خودم بگم: 

من یه دختر ۱۵ ساله ام که خیلی تنهام. 

اونقدر که دارم از تنهایی دق می‌کنم. 

من قدم حدود۱۶۴سانته.وزنم حدود ۵۵. 

یه جورایی سفیدم!موهامم خرمایی روشن 

و تاب دار و بلنده!  

اخلاق گند و مزخرفی دارم.حسودم. 

بعضی وقتا پررویم. 

لج آدما رو خوب در میارم! 

همیشه در حال اذیت و آزار آدم هام! 

خیلی احساساتی ام. 

حیوونارو خیلی دوست دارم. 

گلا رو هم خیلی دوست دارم.

اینارو بقیه می گن: 

خیلی خیلی مهربون! 

خوشگل!!!!!!!!!! 

با نمک!!!!!!!! 

خنده دار!!!!!!!!! 

دلقک!!!!!!!!! 

بدجوری احساساتی! 

رازدار!!!!! 

بی ادب!!!!!!!!! 

رک!!!!!!! 

الکی خوش!!!!!!!!!! 

جو گیر!!!!!!!!!!! 

و... 

 

 

عمو هاشم

سلام خدا 

من تازه از پارک برگشتم. 

با عموجونم رفته بودیم پارک. 

تو که می‌دونی من چه قدر عموهاشمم رو دوست دارم. 

ولی این زنش بدجوری رو اعصاب من راه می ره. 

عمومم هیچی به زنش نمی‌گه. 

منم بعضی موقه ها نمی‌تونم خودمو کنترل کنم٬ 

یه چیزی از دهنم می‌پرونم که عموم تا چندین وقت 

باهام قهر می‌کنه. 

پارسال اردیبهشت باهام قهر کرد و روز ۱۳ به در 

باهام آشتی کرد. 

 

 

بدون حرف

 

سلام خدا 

حرف خاصی ندارم.فقط ازت می‌‌‌خوام یه کاری کنی  

وقتی از بابام اجازه می‌گیرم که خرگوشمو ببرم  

مدرسه٬ اجازه بده.باشه؟ 

 

خرگوش

سلام خدا 

باز که می خوای گریه‌ی منو در بیاری. 

خدا بابام گفته فردا خرگوشت رو می‌برم. 

آخه خدا من که به جز خرگوشم کسی رو ندارم. 

یه کاری کن که نبرش. باشه خدا؟ 

 

مامان

 

سلام خدا! 

می‌خواستم بگم من مامانم رو دوست ندارم. 

همین. 

 

فائزه

سلام خدا! 

آخه من از دست این فائزه چیکار کنم؟ 

هر روز گریه‌ی منو در میاره.  

من خیلی دوسش دارم. 

از همه بیشتر. 

هرکاری از دستم بر بیاد واسش انجام می دم ولی... 

ولی اون حتی نمی ذاره وقتی گریه می کنم٬ 

اشکامو رو شونه هاش بریزم.  

همش با میناس ولی به من می گه: 

 اگه تو اینجا نبودی دق می کردم. 

 

 

خاله‌ی بد

 

سلام خدا! 

آخه چرا تو منو اینقدر اذیت می‌کنی؟ مگه من چیکار کردم؟ ها؟ 

راستی خدا من از الهام(خاله‌م) متنفرم. 

پررو هر کار دلش می‌خواد می‌کنه و کسی هم چیزی بهش نمی‌گه. 

جالب اینجاست که من تا همون حرفایی که اون بهم می‌زنه بهش می‌زنم٬ همه بهم می‌گن احترام خاله‌تو نگه دار.چرا کسی به الهام نمی‌گه احترام من که ۴ سال ازش بزرگترم رو نگه نمی‌داره؟ 

خلاصه من که دیگه حالم ازش به هم می‌خوره. 

 

خرگوش

 

سلام خدا! 

خیلی خیلی خیلی خیلی دوست دارم. 

آخه بالاخره من صاحب یه خرگوش کوچولو شدم. 

این قدر خوشگله که حد نداره. 

۳ رنگه. خیلی هم نازه.مشکی و قهوه ای و سفیده. 

قهوه ایش رنگ موهای منه!!!!!! 

خداجون کمکم کن ازش خوب نگه داری کنم

 

 

...

سلام خدا! 

خیلی وقته که تو وب برات چیزی ننوشتم،آخه کامپیوترم خرابه.الان هم از یه جای دیگه دارم مینویسم.حرفام خیلی زیاده ولی نمیتونم الان همشو بنویسم.بعضی هاشو که مهم تره مینویسم: 

۱-خدا تصمیم گرفتم سال دیگه از مدرسه ی تیزهوشان برم.دیگه نمیتونم این قدر غصه بخورم. خودت میدونی چرا.فقط به خاطر دوستام.تو تو زندگی به هر کسی یه کاری دادی.کار من هم از اول اول رسوندن دونفر به هم بوده و هست.پس باید برم.یه جوری به من بفهمون کارم درسته یا نه.باشه؟ 

۲-خدایا مرسی که دوباره اشکامو بهم برگردوندی.خیلی وقت بود که اصلا گریه نمیکردم.وقتی میگم خیلی وقت یعنی از اردیبهشت پارسال.حالا دیگه هر شب گریه میکنم،هر روز گریه میکنم،هر موقع بخوام گریه میکنم. 

۳-خدا خیلی بدی.هنوز نتونستم اون کاری که میخوام تو مدرسه بکنم،بکنم!خوب خیلی بدی دیگه.من میخوام از این مدرسه برم ولی هنوز کارمو نکردم.خوب من میخوام اون کارو که فقط فقط خودم و خودت میدونیم،انجام بدم.ولی تو نمیزاری.آخه کار بدی که نیست.خیلی هم کار خوبیه، ولی تو نمیزاری.چون تو بدی. 

۴-خدایا نزدیک امتحانات ترمه.یه کاری کن بتونم درسمو بخونم.میخوام این ترم معدلم بالا بشه.حالا ۲۰ نشد اشکالی نداره،ولی دیگه کم کم بالای ۱۸ بشه.باشه؟خواهش میکنم.  

 

 

منو ببخش

 

سلام خداجون! 

من عذاب وجدان دارم.خدا منو ببخش. واقعا نمی خواستم اون ماهی 

کوچولو رو که تو رودخونه بود بکشم. همین جوری دیدمش بعد گرفتمش تو دستم و بردمش پیش بابام. وقتی برگشتم و انداختمش  

تو آب دیدم حرکت نمی کنه. 

دیگه تکرار نمی شه. قول می دم.