حرفای من با خدا

اینا حرفای یه دختر مهربون و تنهاست که برای خدای خودش می نویسه.

حرفای من با خدا

اینا حرفای یه دختر مهربون و تنهاست که برای خدای خودش می نویسه.

عمو هاشم

سلام خدا 

من تازه از پارک برگشتم. 

با عموجونم رفته بودیم پارک. 

تو که می‌دونی من چه قدر عموهاشمم رو دوست دارم. 

ولی این زنش بدجوری رو اعصاب من راه می ره. 

عمومم هیچی به زنش نمی‌گه. 

منم بعضی موقه ها نمی‌تونم خودمو کنترل کنم٬ 

یه چیزی از دهنم می‌پرونم که عموم تا چندین وقت 

باهام قهر می‌کنه. 

پارسال اردیبهشت باهام قهر کرد و روز ۱۳ به در 

باهام آشتی کرد. 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
ملت شارژ یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ب.ظ http://mellatcharge.com

سلام
مطالبتونو خوندم
اولا از کجا معلوم یه دختر مهربون که تو تیتر قالب وبلاگ نوشتین؟ بعدشم عجب اعتماد به نفسی؟
مطالبتون تو دل برو بودن فقط همینو میشه گفت
موفق باشید

faezeh دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ http://ftnt.blogfa.com

سلام مریم جون.مطلبت نیومد.میگه رمز ارسالی صحیحی نیست.
راستی این وب جدیده آدرسش چی بود؟میشه نام کاربری،رمز عبور و آدرسشو بدی؟میخوام برم مطلب بزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد