حرفای من با خدا

اینا حرفای یه دختر مهربون و تنهاست که برای خدای خودش می نویسه.

حرفای من با خدا

اینا حرفای یه دختر مهربون و تنهاست که برای خدای خودش می نویسه.

من اومدمممم

سلام خدا

باز بعد از چند وقت من اومدم...

ولی دیگه اون دختر غرغروی چند وقت پیش نیستم وکلی عوض شدم

و این عوض شدنو مدیون تو و مهربونیاتم.

دیگه فهمیده شدم و دیگه ازت ناراحت نیستم

میبینی؟ حالا دیگه همیشه تو رو شکر میکنم و ازت کمک میخوام.

حتی وقتی دانشگاه نرفتم هم تو رو شکر کردم و گفتم هرچی خودت صلاح بدونی.

الانم میخوام دوباره ازت تشکر کنم:

اول از همه مرسی ک من و محمدمو بهم رسوندی(تا آخر خودت هوامونو داشته باش)

دوم مرسی ک من و محمدم اینقد همو دوس داریم و با هم خوشیم.

سوم مرسی ک با اینکه دانشگاه نرفتم ولی یه شغل خوب با محیط خوب پیدا کردم.

چارم مرسی ک صبرمو زیاد کردی

و کلی چیزای دیگه...

بابت همه چی مرسی خدا

حتی بابت مشکلایی ک دارک. شاید لازمه ک الان داشته باشم.

حتی بابت معده دردی ک هنوز هست و بدتر شده

و بابت بقیه چیزا


دوستدارم خدا

مواظب منو محمدم باش